فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 84
ساقي بيار باده که ماه صيام رفت ، درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم ، عمري که بي حضور صراحي و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودي ، در عرصه خيال که آمد کدام رفت بر بوي آن که جرعه جامت به ما رسد ، در مصطبه دعاي تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حياتي به جان رسيد ، تا بويي از نسيم مي اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه ، رند از ره نياز به دارالسلام رفت نقد دلي که بود مرا صرف باده شد ، قلب سياه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود ، مي ده که عمر در سر سوداي خام رفت
ديگر مکن نصيحت حافظ که ره نيافت
،
گمگشته اي که باده نابش به کام رفت
تعبیر:
فرصتها را با سهل انگاری از دست داده و عمر را بیهوده هدر داده ای. از همین حالا می توانی با سعی و کوشش، دوباره راه درست را انتخاب کنی. نا امید نباش و از ریاکاران دوری کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 84
ساقي بيار باده که ماه صيام رفت ، درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم ، عمري که بي حضور صراحي و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودي ، در عرصه خيال که آمد کدام رفت بر بوي آن که جرعه جامت به ما رسد ، در مصطبه دعاي تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حياتي به جان رسيد ، تا بويي از نسيم مي اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه ، رند از ره نياز به دارالسلام رفت نقد دلي که بود مرا صرف باده شد ، قلب سياه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود ، مي ده که عمر در سر سوداي خام رفت
ديگر مکن نصيحت حافظ که ره نيافت
،
گمگشته اي که باده نابش به کام رفت
تعبیر:
فرصتها را با سهل انگاری از دست داده و عمر را بیهوده هدر داده ای. از همین حالا می توانی با سعی و کوشش، دوباره راه درست را انتخاب کنی. نا امید نباش و از ریاکاران دوری کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 238
جهان بر ابروي عيد از هلال وسمه کشيد ، هلال عيد در ابروي يار بايد ديد شکسته گشت چو پشت هلال قامت من ، کمان ابروي يارم چو وسمه بازکشيد مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت ، که گل به بوي تو بر تن چو صبح جامه دريد نبود چنگ و رباب و نبيد و عود که بود ، گل وجود من آغشته گلاب و نبيد بيا که با تو بگويم غم ملالت دل ، چرا که بي تو ندارم مجال گفت و شنيد بهاي وصل تو گر جان بود خريدارم ، که جنس خوب مبصر به هر چه ديد خريد چو ماه روي تو در شام زلف مي ديدم ، شبم به روي تو روشن چو روز مي گرديد به لب رسيد مرا جان و برنيامد کام ، به سر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد
ز شوق روي تو حافظ نوشت حرفي چند
،
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مرواريد
تعبیر:
یارتان حاضر به هر گونه فداکاری برای شما می باشد. هر ملامتی را به خاطر شما تحمل می کند و برای رسیدن به تو بهای سنگینی پرداخت کرده است. بدون شما زندگی برایش چون شب است. تو هم طلب او را برآورده ساز تا خوبی های او را جبران کرده باشی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 17
سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت ، آتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت ، جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمع ، دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت آشنايي نه غريب است که دلسوز من است ، چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد ، خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت چون پياله دلم از توبه که کردم بشکست ، همچو لاله جگرم بي مي و خمخانه بسوخت ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم ، خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و مي نوش دمي
،
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت
تعبیر:
به هر کس وفا کردی جفا دیده ای. سینه ای مالامال از درد داری. تا کی می خواهی پریشان حال باشی. دست از غم بردار. توبه کن تا دلت صاف شود. انتظارات بیجا را کنار بگذار. رویا و خیال را فراموش کن و به واقعیات بپرداز و از آنچه تا کنون نصیبت شده لذت ببر و عقل را به پای دل هدر نده. | از انجام کاری نادم و پشیمان هستی و خود را سرزنش می کنی. با اعتماد به نفس و مشورت با دوستان بر مشکل خود فائق خواهی آمد. در انجام کارت تردید و دودلی را رها کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 46
گل در بر و مي در کف و معشوق به کام است ، سلطان جهانم به چنين روز غلام است گو شمع مياريد در اين جمع که امشب ، در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است در مذهب ما باده حلال است وليکن ، بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است گوشم همه بر قول ني و نغمه چنگ است ، چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است در مجلس ما عطر مياميز که ما را ، هر لحظه ز گيسوي تو خوش بوي مشام است از چاشني قند مگو هيچ و ز شکر ، زان رو که مرا از لب شيرين تو کام است تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است ، همواره مرا کوي خرابات مقام است از ننگ چه گويي که مرا نام ز ننگ است ، وز نام چه پرسي که مرا ننگ ز نام است ميخواره و سرگشته و رنديم و نظرباز ، وان کس که چو ما نيست در اين شهر کدام است با محتسبم عيب مگوييد که او نيز ، پيوسته چو ما در طلب عيش مدام است
حافظ منشين بي مي و معشوق زماني
،
کايام گل و ياسمن و عيد صيام است
تعبیر:
ایام به کام تو است و به آرزوهای خود خواهی رسید اما چشم بصیرت را باز کن تا شادکامی و سرور تو دائمی و همیشگی باشد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 433
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي ، لطف کردي سايه اي بر آفتاب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت ، حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش ، جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت ، زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما ، سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن ، تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال ، تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه ، و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم ، شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست ، حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف ، چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي داور دارا شکوه اي آن که تاج آفتاب ، از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي
نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را
،
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و زحمتی است که تحمل کرده ای. قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 175
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد ، که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي ، درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد تنور لاله چنان برفروخت باد بهار ، که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش ، که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد ز فکر تفرقه بازآي تا شوي مجموع ، به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد ، چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس ، سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ
،
مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد
تعبیر:
خودخواهی و تکبر را رها کن تا با کمک و مشورت دیگران به همه چیز برسی. نا محرمان و حسودان را شریک اسرار خود نگردان زیرا تو را دچار رنج و مصیبت خواهند کرد. روزگار روی خوش را به تو نشان خواهد داد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 7
صوفي بيا که آينه صافيست جام را ، تا بنگري صفاي مي لعل فام را راز درون پرده ز رندان مست پرس ، کاين حال نيست زاهد عالي مقام را عنقا شکار کس نشود دام بازچين ، کان جا هميشه باد به دست است دام را در بزم دور يک دو قدح درکش و برو ، يعني طمع مدار وصال دوام را اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش ، پيرانه سر مکن هنري ننگ و نام را در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند ، آدم بهشت روضه دارالسلام را ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ، اي خواجه بازبين به ترحم غلام را
حافظ مريد جام مي است اي صبا برو
،
وز بنده بندگي برسان شيخ جام را
تعبیر:
از ریاکاران و این زندگی پر از رنگ و ریا خسته شده ای. فقط با صفای دل می توانی به لطف خداوند امیدوار باشی. مطمئن باش که خداوند یاور و دوستدار مخلصان است. در این زندگی دو روزه از حرص و ریا دوری کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 188
مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند ، که اعتراض بر اسرار علم غيب کند کمال سر محبت ببين نه نقص گناه ، که هر که بي هنر افتد نظر به عيب کند ز عطر حور بهشت آن نفس برآيد بوي ، که خاک ميکده ما عبير جيب کند چنان زند ره اسلام غمزه ساقي ، که اجتناب ز صهبا مگر صهيب کند کليد گنج سعادت قبول اهل دل است ، مباد آن که در اين نکته شک و ريب کند شبان وادي ايمن گهي رسد به مراد ، که چند سال به جان خدمت شعيب کند
ز ديده خون بچکاند فسانه حافظ
،
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند
تعبیر:
تا زمانی که اراده ی خود را محکم نکنی به مقصود نخواهی رسید. امید به خداوند تو را یاری خواهد کرد. شک و تردید را از دل خود بیرون کن. هرچه پیش آید خیر تو در آن است.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 191
آن کيست کز روي کرم با ما وفاداري کند ، بر جاي بدکاري چو من يک دم نکوکاري کند اول به بانگ ناي و ني آرد به دل پيغام وي ، وان گه به يک پيمانه مي با من وفاداري کند دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او ، نوميد نتوان بود از او باشد که دلداري کند گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام ، گفتا منش فرموده ام تا با تو طراري کند پشمينه پوش تندخو از عشق نشنيده است بو ، از مستيش رمزي بگو تا ترک هشياري کند چون من گداي بي نشان مشکل بود ياري چنان ، سلطان کجا عيش نهان با رند بازاري کند زان طره پرپيچ و خم سهل است اگر بينم ستم ، از بند و زنجيرش چه غم هر کس که عياري کند شد لشکر غم بي عدد از بخت مي خواهم مدد ، تا فخر دين عبدالصمد باشد که غمخواري کند
با چشم پرنيرنگ او حافظ مکن آهنگ او
،
کان طره شبرنگ او بسيار طراري کند
تعبیر:
با مشورت کردن با دوستان خوب و مشفق می توانی زودتر به هدف برسی. نا امیدی را از خود دور کن. غم و ناراحتی نمی تواند راه تو را سد کند.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 303
شممت روح وداد و شمت برق وصال ، بيا که بوي تو را ميرم اي نسيم شمال احاديا بجمال الحبيب قف و انزل ، که نيست صبر جميلم ز اشتياق جمال حکايت شب هجران فروگذاشته به ، به شکر آن که برافکند پرده روز وصال بيا که پرده گلريز هفت خانه چشم ، کشيده ايم به تحرير کارگاه خيال چو يار بر سر صلح است و عذر مي طلبد ، توان گذشت ز جور رقيب در همه حال بجز خيال دهان تو نيست در دل تنگ ، که کس مباد چو من در پي خيال محال
قتيل عشق تو شد حافظ غريب ولي
،
به خاک ما گذري کن که خون مات حلال
تعبیر:
پشیمانی و ندامت می تواند زندگی تو را به سوی شادی ببرد به شرط آنکه نقائص خود را به موقع بشناسی. با دوستان یکرنگ و یکدل باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 9 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 450
روزگاريست که ما را نگران مي داري ، مخلصان را نه به وضع دگران مي داري گوشه چشم رضايي به منت باز نشد ، اين چنين عزت صاحب نظران مي داري ساعد آن به که بپوشي تو چو از بهر نگار ، دست در خون دل پرهنران مي داري نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ ، همه را نعره زنان جامه دران مي داري اي که در دلق ملمع طلبي نقد حضور ، چشم سري عجب از بي خبران مي داري چون تويي نرگس باغ نظر اي چشم و چراغ ، سر چرا بر من دلخسته گران مي داري گوهر جام جم از کان جهاني دگر است ، تو تمنا ز گل کوزه گران مي داري پدر تجربه اي دل تويي آخر ز چه روي ، طمع مهر و وفا زين پسران مي داري کيسه سيم و زرت پاک ببايد پرداخت ، اين طمع ها که تو از سيمبران مي داري گر چه رندي و خرابي گنه ماست ولي ، عاشقي گفت که تو بنده بر آن مي داري
مگذران روز سلامت به ملامت حافظ
،
چه توقع ز جهان گذران مي داري
تعبیر:
خودخواهی و تکبر را رها کن تا به هدف برسی. از ریاکاری و فریب دیگران بر حذر باش. دوستان و خانواده ی خود را از کمک های خود ناامید و مأیوس نکن. مهر و محبت، بهترین کاری است که می تواند زندگی تو را زیر و رو کند.